ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14
مهدي غبرايي در سال ۱۳۲۶ در شهر لنگرود به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همان شهر گذراند و در رشته كارشناسي علوم سياسي فارغ التحصيل شد. در دوران نوجواني بسيار كتاب مي خواند. دهه ۴۰ مهدي غبرايي به صورت جدي مطالعه را شروع كرد. اغلب كتاب هايي را كه مي خواند، از لنگرود تهيه مي كرد و گاهي هم به رشت مي آمد و تفريحي جز مطالعه كردن نداشت. در دوره دانشجويي بسيار تحت تأثير آثار «ساعدي»، «رادي» و «بيضايي» بود و آنها در شكل گيري عقايد و افكار او بسيار مؤثر بودند. مدتي در يك وزارتخانه كار كرد و بعد از چند سال عذر او را خواستند و از سال ۶۰ مشغول ترجمه شد. برادرانش فرهاد و هادي مدت ها بود كه ترجمه مي كردند. «فرهاد» ترجمه ادبي انجام مي داد و هادي غيرادبي و ويرايش. نخستين اثرش، بخشي از مجموعه داستان هاي نويسنده اي روسي به نام «آواي رنج كهنه سرباز» بود كه به چاپ رسيد. بعدها با برادرش همكار شد و در زمينه ترجمه از راهنمايي هاي او استفاده كرد. البته به دليل تحصيل در رشته علوم سياسي، گهگاه مقاله سياسي هم ترجمه مي كرد مهدي غبرايي، از آن دسته مترجماني است كه آگاهانه ترجمه مي كند، زبان مبدأ را مي شناسد و به زبان مقصد مسلط است. در واقع او امانتداري است كه آثار را مانند فرزندان خود دوست دارد و براي آنها ارزش قائل است. عشق به ادبيات و سينما در او باعث شده با فضاي رمان و داستان مأنوس باشد و وقتي اثري را ترجمه مي كند گويي آن را خود نويسنده ترجمه كرده است. گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : ـ گذراندن دوران ابتدايي و دبيرستان در لنگرود ـ دريافت مدرك كارشناسي در رشته علوم سياسي آرا و گرايشهاي خاص : مهدي غبرايي معتقد است: «ترجمه دريچه اي است به جهان. به راستي دريچه اي است كه مي توانيم جهان پيرامون خود را ببينيم. در مورد اين كه ترجمه هنر است يا فن، بايد بگويم؛ در جايي به هنر پهلو مي زند. به ويژه زماني كه سر و كار مترجم با ترجمه ادبي است. ترجمه ادبي بايد از لحاظ لحن، كلام و زمان با زبان مبدأ مطابقت داشته باشد، به طوري كه اگر نويسنده قرار بود به زبان مقصد بنويسد همان گونه مي نوشت كه ترجمه شده است. رعايت اصل امانت داري نيز بسيار حائز اهميت است. در واقع، ترجمه يك كار مكانيكي است و اصل را بايد تحت اللفظي يعني همانطور كه نويسنده نوشته به زبان خود ارائه كرد.، تا مخاطب متوجه حضور مترجم در متن نشود. مترجم بايد دانشش را به روز كند و هميشه در اين امر پيشتاز باشد. بايد بسيار مطالعه كند، مطالعه اي روزافزون در رشته اي كه كار مي كند. مترجم در ترجمه اثر، نقش بسيار مهمي دارد. مترجم در انتقال گنجينه ادبي نويسنده سهيم است و اگر او تسلط لازم را به دو زبان داشته باشد اين مهم را بخوبي انجام مي دهد. وقتي از او در باب توصيه به جوانان سؤال كرديم او گفت: «من هيچ وقت توصيه نمي كنم و اگر بشود تجربه ام را به نسل جوان منتقل مي كنم. يك مترجم بايد غناي واژگاني اش را حفظ كند و يكي از كتاب هايي كه در ابتداي كار به يك مترجم كمك بسياري مي كند «مباني يا اصول ترجمه» از خانم طاهره صفارزاده است.» دانستن زبان فارسي و استفاده به موقع از آن نيز در جهت بهبود زبان مترجم مؤثر است. متون ادبي هر كدام دنياي منحصر به فردي هستند كه علاوه بر انتقال داستان، فرهنگ آن سرزمين را به خواننده مي شناسند، پس مترجمان مي توانند سفير فرهنگي بين ملل محسوب شوند و وظيفه خطيري را در اين ميان به عهده دارند.» چگونگي عرضه آثار : مهدي غبرايي، از آن دسته مترجماني است كه ويژگي هاي گفته شده را دارد. او آگاهانه ترجمه مي كند، زبان مبدأ را مي شناسد و به زبان مقصد مسلط است. در واقع او امانتداري است كه آثار را مانند فرزندان خود دوست دارد و براي آنها ارزش قائل است. عشق به ادبيات و سينما در او باعث شده با فضاي رمان و داستان مأنوس باشد و وقتي اثري را ترجمه مي كند گويي آن را خود نويسنده ترجمه كرده است. مهدي غبرايي، مترجمي منظم است كه به نظم و دقت عادت دارد. صبح از ساعت هشت تا دوازده و بعدازظهرها اصولاً از پنج عصر تا نه شب سرگرم كار است. آثار : انتخاب الويرا ويژگي اثر : «انتخابات الويرا» با ترجمه مهدي غبرايي از آثار شاخص اوست كه در نوع خود بي همتاست. «الويرا» نام منطقه اي است كه از نام دختر يكي از مالكان گرفته شده است. مترجم در ترجمه اين اثر سعي كرده با توجه به رعايت اصل امانتداري همان گونه كه نويسنده «نايپل» معتقد است و در بيشتر كتاب هايش اين موضوع را هم مورد توجه قرار مي دهد (حفظ لهجه هاي اسپانيولي) اثر را به اصلش نزديك كند.2 ترجمه بادبادك اثر خالد حسيني ويژگي اثر : «بادبادك باز» عنوان رماني پر كشش است از نويسنده افغاني مقيم آمريكا، خالد حسيني، كه به تازگي با ترجمه مهدي غبرايي به بازار آمده است. در آغاز اين رمان كه با ترجمه بسيار قوي و به زبان فارسي برگردانده شده، آمده است: خالد حسيني را نه در ايران و نه در آمريكا كه مقيم آنجاست، نمي شناسند. او چهل و چند سال پيش در كابل به دنيا آمد. پسر يك ديپلمات است كه خانواده اش به آمريكا پناهنده شدند. او بادبادك باز را نوشت، در واقع نخستين رمان اوست... به هر حال، رمان «بادبادك باز» بر خلاف نظر بسياري كسان كه مي گويند در هند و افغانستان و چين همه اش صحبت از فقر و فلاكت و بدبختي است و در ايران مخاطب وسيعي نخواهد يافت، مرا به سهم خود شيفته خود كرده است. 3 ترجمه پيترپن اثر جيم ج.بري  4 ترجمه خانه اي براي آقاي بيسواس اثر و.س. نايپل ويژگي اثر : اين رمان درواقع احتضار طولاني آدمي را به تصوير مي كشد كه از همان آغاز، حس تعليق و حادثه سازي را در ذهن مخاطب به وجود مي آورد. موضوع فقر و تنگ نظري مردم و مسائل مردم جهان سوم است كه متن انگليسي و در قطع وزيري به فارسي چاپ شده است. اين رمان كه مدت ها به دليل شرايط نامطلوب نشر، بدون ناشر بود، با آمدن نايپل به ايران و اضافه شدن چند داستان ديگر، سال ها بعد به نام «خيابان ميگل» ترجمه شد. «مشتمالچي عارف» نيز از ديگر آثار نايپل است كه مهدي غبرايي ترجمه كرده است. بدعت نايپل در نويسندگي، استفاده از فضاي بومي است كه با بياني ساده، زيبايي خاصي به اثر بخشيده است. مهدي غبرايي در مورد شيفتگي اش به آثار «نايپل» مي گويد: فضاسازي داستاني نايپل شبيه فضاي دوران كودكي من در لنگرود است، يعني عناصر مشترك (دريا، كشتزار)، مردمان دل زنده و شاد كه با تنگ نظري و تعصبات محلي، خرافات، دعواها، شادي ها و محبت ها ... به ويژه در «خيابان ميگل» براي من جذاب بود. از نظر شخصيتي او را انساني همچون برادرم مي ديدم. افتاده و سياه چرده كه با كلاه شاپويش اين احساس را در من به وجود مي آورد و مورد ديگر كه نقطه اشتراك مابود مرگ برادرش «شيوا نايپل» بود. من هم برادرم «فرهاد» را از دست داده بودم. من آنقدر با فضاي داستان هاي او اخت شده بودم كه وقتي ترجمه ام را تمام كردم ده روز در خانه را بستم و جايي نرفتم. طنز تلخ موجود در متن را به خوبي حس كرده بودم. اين رمان يادآور دوران تلخ كودكي ام بود. 5 ترجمه دفترهاي مالده لائوريس بريگه اثر راينر مارياريلكه ويژگي اثر : «دفترهاي مالده لائوريس بريگه» اثر «ماريا ريلكه» يكي از آثار برجسته نيمه اول قرن بيستم ترجمه ديگري از مهدي غبرايي است كه ترجمه آن سال به طول انجاميده است و چنان كه غبرايي مي گويد: « سال نثر آن را با دست و جان صيقل داده است.» اين متن به سبب دشواري انديشه هاي مطرح شده و ژرفاي انديشه و نگرش اش، يكي از كتاب هاي مطرح در ادبيات محسوب مي شود. مهدي غبرايي دفتر هاي مالده اثر مارياريلكه، كوري از ساراماگو، خانه اي براي آقاي بيسواس از و.س.نايپل و چنداثر ديگر را از ترجمه هايي مي داند كه دوستشان دارد و عاشقانه ترجمه اشان كرده است. 6 ترجمه راهنما اثر ر.ك.نارايان ويژگي اثر : «راهنما» اثر ر. ك نارايان ـ يكي از قديمي ترين نويسندگان اقليمي هند ـ به زبان انگليسي نوشته شده است. آثار اين نويسنده به گونه اي مانند آثار «فالكنر» است. او در آثارش سرزميني را خلق كرده است كه همه اتفاق هاي آثارش در آن سرزمين رخ مي دهد.شخصيت اصلي رمان، راهنماي گردشگران و جهانگردان است و در طول يكي از سفرها، عاشق يك زن مي شود كه در رقص آييني و ديني كاتاكالي تبحر دارد. در طول داستان اتفاقات جالبي براي اين فرد پيش مي آيد. گفتني است كه براساس اين رمان فيلم هايي نيز ساخته شده است، البته به رمان اشاره اي نكردند.7 ترجمه ساعت ها، مايكل كانينگهام ، ترجمه سياهاب اثر جويس كرول اوتس ويژگي اثر : رمان «سياهاب» از «جويس كرل اوتس» كه نويسنده آن يك زن آمريكايي است از ديگر ترجمه هاي مهدي غبرايي است. اين زن آمريكايي در حدود شصت و هشت سالگي بيش از اثر نوشته كه رمان در اين ميان به چشم مي خورد9 ترجمه عشق و مرگ در كشوري گرمسيري، شيوا نايپل ، ترجمه كوري اثر ژوزه ساراماگو ويژگي اثر : رمان «كوري» از «روژه ساراماگو» با ترجمه مهدي غبرايي يكي از برجسته ترين و پخته ترين آثار او محسوب مي شود. اين رمان تاكنون به چاپ دهم رسيده است و دو مترجم تواناي ديگر، نيز آن را ترجمه كرده اند.11 ترجمه گرما و غبار اثر روت پريور جابوالا ، ترجمه ليري ال اثر رومن گاري ، ترجمه موج ها اثر ويرجينيا وولف ، ترجمه هرگز تركم نكن اثر ايشي گورو ، ترجمه وقتشه كه با من زندگي كني اثر جويس كرول اوتس ويژگي اثر : رمان «وقتشه كه با من زندگي كني» از «كارول اوتس» نيز از ديگر ترجمه هاي مهدي غبرايي است. از ترجمه هاي ديگر مهدي غبرايي مي توان «ساعت ها» اثر مايكل كاينينگهام را نام برد. ساعت ها، هم بزرگداشت ويرجينيا وولف است و هم مخلوق او، اين اثر كه تاكنون جوايز بسياري مانند جايزه پن‎/ فاكنر ، جايزه پوليتزر ، دو جايزه گولدن گلوب و جايزه اسكار را از آن خود كرده است. در اين اثر جاودان نويسنده به قهرمان ادبي خود زندگي بخشيده و دركنار آن، سرگذشت ويرجينيا وولف را به زندگي دو زن معاصر پيوند مي زند. وولف يك روز صبح از خواب بيدار مي شود، او خوابي ديده كه بزودي به رمان خانم دالوي تبديل خواهد شد. اين رمان سه راوي زن دارد. راوي اول ويرجينيا وولف است كه داستان از خودكشي او شروع مي شود. راوي دوم در واقع بازشناختي از «خانم دالوي» اثر ويرجينيا وولف است. در لس آنجلس در سال ، لورا براون، زني حامله، تمام تلاشش را مي كند تا جشن تولد شوهرش را بگيرد، اما نمي تواند از خواندن كتاب ويرجينيا وولف دست بكشد. زندگي اين سه زن با رمان خانم دالوي به هم پيوند خورده است. راوي سوم «لورا براون» تصوير ديگري از خانم دالوي است. او مادر ريچارد است، شاعري كه عاشق خانم دالوي مي شود و در داستان دوم، سرنوشتش به رشته تحرير درآمده است. مهارت و تجربه مهدي غبرايي در آثارش كاملاً مشهود است. غبرايي با انعكاس توصيف ها و صحنه ها به طور دقيق توانسته آن فضا را در ترجمه هايش به تصوير بكشد. 16 كتاب ريتمها ويژگي اثر : «كتاب ريتم ها» با ترجمه مهدي غبرايي كتابي مصور از «لنگستون هيوز» شاعر آمريكايي است كه درباره جست وجوي ريتم در شعر و موسيقي و جلوه هاي ديگر طبيعت است كه براي گروه سني نوجوانان نوشته شده.